ما آدم های پشت میزنشین، هرروز صبح به سرکارهایمان میرویم و روی صندلی همیشگی مان مینشینیم. به مانیتور و در و دیوار اتاقمان چشم میدوزیم و در می یابیم که همه چیز یکنواخت است. کاغذهایمان، رایانه مان و حتی پنجرهای که رو به دیوار ساختمان روبهرویی باز میشود. گاهی اوقات احساس میکنیم که به جز این صحنه ها و تجربیات تکراری هیچ رابطه ی دیگری با دنیای واقعی نداریم؛ در حقیقت ما همان آدم هایی هستیم که از دبیرستان به دانشگاه و بعد از آن به این اتاق کار و میز و صندلی هدایت شدهایم.
متیو کرافورد استاد فلسفهای است که بعد از کار اداری روزمره و تکراری اش پا به دنیای ناب و جدیدی میگذارد؛ یعنی به تعمیرگاه موتورسیکلت اش پناه میبرد و مشغول تعمیر موتورهای خراب و فرسوده میشود. متیو در این کتاب از تجربۀ فلسفیاش در انجام فعالیت های بدنی و کارهای یدی صحبت می کند و همچنین ما را نیز به سفری برای کشف کار معنادار و لذتبخش با خود همراه می کند.
درباره ی کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه
متیو کرافورد در کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه، به انگلیسی : Shop Class as Soulcraft؛ با کمک فلسفه، تاریخ و تجربه زندگی خود در دلِ جامعه آمریکایی به کار و دگرگونیهای آن در زندگی اندیشیده است. او همچون هر فیلسوف دیگری دغدغه «فهم لازم از جهان» را دارد. آنچه متیو کرافورد در این کتاب در مورد آن به تکرار صحبت میکند و هر از چندگاهی به آن ارجاع میدهد، لزوم مواجهه مستقیم با «واقعیت» است. مواجهه با واقعیت به عنوان امری مستقل و خارج از خود. کرافورد راه جریان یافتن فکر را درگیری با واقعیتی میداند که انسان را «تربیت» میکند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
ما معمولاً فضیلت فکری و فضیلت اخلاقی را اموری جدا از هم تلقی میکنیم، اما به نظر من آنها جدا نیستند. رابرت پیرسیگ، در آنچه به نظر من بهترین (و بامزهترین) فراز در کتاب ذِن و هنرِ نگهداری از موتور است، این درگیری متقابل اخلاقیات و شناخت را به تصویر میکشد. موتور راوی کتاب در سرعت بالا گریپاژ کرده است، تجربه ناراحتکنندهای که باعث قفل شدن چرخ عقب میشود. او که نمیخواهد خودش درگیر یک مشکل مکانیکی بزرگ شود موتور را به تعمیرگاه میبرد. تعمیرگاه منظرهای متفاوت از چیزی بود که در خاطرم مانده بود. مکانیکها، که انتظار داشتم شبیه کهنهسربازان باستانی باشند، حالا مانند تعدادی بچه بودند.